ز دور آمد صدای زورق صبح
به روی موج دریا
گمانم قصه های تازه آورده ست
نسیمی گفت این را
شدم بیدار دیدم صبح صادق
نشسته روی ایوان
ملایم در درون من فرو رفت
به سان روح در جان
پیام قصه هایش را شنیدم
به گوش باد می گفت
گلوی مرغ دریا داد می زد
ز قول باد می سفت
روز روز تازه ای ست امروز
روز روز تازه ای ست امروز
************* جان هاینس